خوب با یکی از معاونانم حدود15 سالی هست که کار می کنم دیشب به من خبر داد که برای یکی از پستهای اداری از او دعوت به همکاری شده است و به احتمال زیاد می خواهد بپزیرد نمی دانم باید برای او خوشحال باشم که وارد دنیایی از مسئو لیت های جدید می رود و یا برایش غمگین که کوهیی از کارهای روزانه و شبانه به سرش می ریزد .
نمی دانم باید غمگین باشم که دوست ، خواهر ، همکار ، نیرویی توانمند را در مدرسه از دست می دهم یا خوشحال که یک خواهر و همکار خوب و مهربانم به پستی بالاتر خواهد رفت که توانایی ولیاقت آن را دارد .
و حالا نمی دانم با نبودن او که 5ا سال پابه پای من در تمام صحنه های این مدرسه بوده و بزرگترین و شاید تنها حامی من بعد از خدا در عرصه ی کار وزندگی بوده است من چه کنم ؟
هر چند می دانم که زمان ترمیم کننده است و خدا یاری دهنده اما خوب فکر نمی کنم بازوان قویی مثل او پیدا کنم .
متاسفم که اورا در کنار خودم در مدرسه از دست می دهم و خوشحالم که یک نیروی توانمند به زنجیره ی اداری ، آموزشی اضافه می شود . امیدوارم که موفق باشی .
موضوع مطلب :